در ستایش شریدان لو فانو
یادداشتی از رکسانا سیاحی
در ستایش شریدان لو فانو
در ستایش شریدان لو فانو _ نقد هنری
در ستایش شریدان لو فانو_یکی از بزرگترین نویسنده داستان های ماوراء طبیعی در طول قرن نوزدهم بدون شک جی شریدان لو فانو بود. لو فانو در سال 1814 در دوبلین در ایرلند به دنیا آمد و در سال 1873 در همان شهر در پنجاه و هشت سالگی بر اثر سکته از دنیا رفت.او مانند بسیاری دیگر از نویسندگان داستان محبوب انگلیسی در زمان خود، از طریق روزنامه نگاری وارد ژانر داستانی شد و در نشریاتی مانند ایونینگ میل و مجله دانشگاه دوبلین کار می کرد.
لو فانو از یک پیشینه طبقه متوسط رو به پایین می آمد. پدر او روحانی ای بود که تقریباً چیزی پس از مرگ خود برای پسرانش به ارث نگذاشت و خانواده اش مجبور شدند کتابخانه او را بفروشد تا بخشی از بدهی هایش را بپردازند. جدا از پدرش اکثر افراد خانواده ی لو فانو نمایشنامه نویس و نویسنده بودند. او از کالج ترینیتی در رشته حقوق فارغ التحصیل شد و در سال 1844 ازدواج کرد و پدر چهار فرزند شد. پس از مرگ همسرش در سال 1858، تا زمان مرگ خود، لو فانو به عنوان یک گوشه نشین شناخته می شد و داستان ارواح خود را اواخر شب در رختخواب مینوشت. او نوشتن داستان ارواح را در سال 1838 آغاز کرد و به یکی از برجسته ترین نویسندگان داستان های ارواح تبدیل شد که در توسعه این ژانر در دوران ویکتوریایی نقش اساسی داشت. او بر روی نویسندگان بزرگی از جمله ام.ار.جیمز و آرتور کانن دویل تاثیر گذاشت و دراکولای برام استوکر ایرلندی که تمام باور عموم از ویژگی های خوناشامان را شکل میدهد اقتباسی از اثر کارمیلای لو فانو است.اولین داستان ماوراء طبیعی لو فانو اغلب به عنوان «شبح و استخوانساز» شناخته میشود که در مجموعهای با عنوان «مقالههای پرسل» (1880) گردآوری شد. در ادامه با مروری کوتاه از آثار وی به بررسی سبک او میپردازیم:
▪︎سرنوشت سر رابرت آرداغ (1838) داستانی معمایی که تا حدی شامل یک پیمان فاوستی است و در فضای گوتیک یک قلعه در روستایی ایرلند رخ می دهد.
▪︎ رویای مست (1838)که چشم اندازی غم انگیز از جهنم است.
گذری در تاریخ مخفی یک کنتس ایرلندی (1838) نسخه اولیه رمان بعدی او عمو سیلاس
▪︎عمو سیلاس(1864) از معروف ترین آثار او که رمانی معمایی هیجان انگیز به سبک گاثیک ویکتوریایی است. داستان دختری به اسم مود که پس از مرگ پدرش مجبور میشود در خانه عموی مشکوک به قتلش، که بخاطر ارث مود قصد جان او را دارد زندگی کند.
▪︎کودکی که پریان دزدیدند(1870) داستان بیلی جوان که هنگامی که برای بازی به بیرون از خانه اش میآید، زنی زیبا را میبیند که با یک سیب او را به داخل کالسکه اش دعوت میکند. وقتی بچهها به داخل کالسکه نگاه میکنند، زنی به طرز وحشتناکی زشت با چهرهای شیطانی را که در کنار زن زیبا نشسته است میبیند که او را میترساند اما باز هم سوار کالسکه می شود.
▪︎خانه ی کنار حیاط کلیسا(1863)روایتی از این که در حین تشییع جنازه ای در حیاط کلیسا، جمجمهای بهطور تصادفی از زیر خاک بیرون میآید، که آثار دو ضربه کوبنده به سر دارد و نشان از قتلی قدیمی دارند.
▪︎گل سرخ و کلید (1871) که وحشت آسایشگاه خصوصی دیوانگان را توصیف میکند.
▪︎مایل به مردن (1872)
▪︎اتفاقی عجیب در زندگی شالکنِ نقاش(1839) که با الهام از نقاشی ای از گادفرید شالکن به مضمون هیولای عاشق میپردازد، موضاعی که در آثار بعدی لو فانو هم دیده میشود.
▪︎اسپالاترو(1843) داستان یه شرور توبه کار و راهزنی قهرمان که عاشق بانوی زیبای مرده ای میشود که خوناشام است. اولین خوناشام زن او و اولین خوناشام زن ادبیات کلاسیک. لو فانو این داستان را پس از مرگ خواهر بزرگترش کاترین نوشت.
▪︎اتاقی در بال اژدها(1872)از مجموعه” در یک شیشه ی تاریک” که نه داستانی از ارواح، بلکه داستانی معمایی از مردیست که توجه اش به زنی زیبا و مرموز جلب میشود، شخصی که متعلق به باندی از دزدان قاتل است و قربانیان خود را با دارویی فلج و سپس زنده به گور میکنند.
▪︎کارمیلا(1872) مشهورترین،مهمترین و بی شک تاثیر گذار ترین اثر لو فانو که نه تنها مفهوم خونآشام زن را گسترش و تصویر رایج درباره ی خونآشامان را تغییر داد، بلکه زیربنای تمام باور امروزی ما در مورد خونآشام ها، توانایی ها و ضعف های آنها گشت. او اولین خونآشام سافیک تمام تاریخ است و دومین شخصیت اصلی خونآشام راه یافته به ادبیات، پس از لرد روثون در کتاب “ومپایر” پولیدوری است. گابریله بلوث در باره ی کارمیلا میگوید: (او مادرخوانده ی تمام خونآشام هاست).
لو فانو یک سال قبل از مرگش و نزدیک به سی سال پیش از برام استوکر این اثر را خلق کرد. او اولین کسی بود که خط داستانی” مسافرانی که در تاریک ترین جنگل های اروپای مرکزی گم شده و خود را در مقابل قلعه ای قدیمی میابند” را خلق کرد. خط داستانی ای که حتی تا به امروز هم حتی در داستان های بسیاری از جمله دیو و دلبر تکرار شده است.
کارمیلا همچنین تنها خونآشامی است که با سیر، صلیب و آب مقدس از شما دور نمیشود، اگر او به سراغتان بیاید، هیچ راه فراری ندارید؛ جز این که مرد باشید! این اثر داستان کنتسی بینهایت زیباست که از زمان ورودش به زندگی دختر جوانی به اسم لورا، لورای جوان درگیر بیماری ای عجیب میشود و شروع به دیدن کابوس هایی از کودکی خود میکند. کابوس هایی شامل تصاویری از دندان هایی تیز، لب هایی سرخ، موهایی بلند و تیره.گربه ای سیاه و زخمی بر روی قفسه ی سینه.
هم کارمیلا و هم دیگر آثار لو فانو جزئیات مهم را بدون توضیح و مرموز باقی میگذارند. بسیاری از رمان های او بسط و اصلاح داستان های کوتاه قبلی هستند و او مکرراً به طرح ها و ایده های نوشته های قبلی خود در قطعات بعدی اش میپردازد. داستانهای او کلاسیک ترسناک گاثیک و گاها رمانتیک اند. آنها بیشتر در ایرلند اتفاق می افتند و شامل عناصری مانند قلعه هایی غم انگیز، مهمانانی فراطبیعی، مسافرانی از آن سوی قبر، جنون، خودکشی، ارواح، شیاطین، فال های شوم، جذامی ها و جادوگران اند. عناصری که نقش محوری در زندگی اندوهگین اشراف کاتولیک سابق ایرلندی داشتند که تنها قلعه هایی ویران شده برایشان باقی مانده بود.
یادداشتی از رکسانا سیاحی