هنر به مثابه ابزاری ضد جنگ
هنر در تمامی اعصار ابزاری برای بیان انسانی بوده است.
هنر به مثابه ابزاری ضد جنگ
هنر به مثابه ابزاری ضد جنگ _ نقد هنری
هنر به مثابه ابزاری ضد جنگ _ زمانی که جوامع درگیر مشکلاتی مثل جنگ، فقر، قحطی، بلایای طبیعی، پاندمی، بحران اقتصادی و… میشوند؛ باعث به چالش کشیده شدن مرزها و قردادهای متعارف جامعه، و در نهایت اعتراض مردم میشود. این اعتراض ممکن است به شکلهای متفاوتی باشد اما در این میان هنر میتواند نقش مهمی در راستای اهداف سیاسی، هم در حمایت از آن و هم بر ضد آن داشته باشد.
انقلاب فرانسه، یکی از بزرگ ترین انقلابهای دنیا است. این انقلاب در نتیجه رژیم کهنه فرانسه، پادشاهی خودکامانه لویی شانزدهم، شکافهایی در بطن جامعه و… به دست مردم فرانسه به وقوع پیوست؛ که منجر به تغییر نظام سلطنتی به نظام دموکراتیکی شد. در آن زمان هنرمندان، نویسندگان، فیلسوفان و روشنفکران زیادی در حمایت از این انقلاب برخاستند.
ژاک لویی داوید، نقاش نئوکلاسیک فرانسوی، از مقتدرترین شخصیتهای هنری در دوران انقلاب کبیر فرانسه و همچنین از هواداران ناپلئون بناپارت بود. یکی از تابلو های معروف او، تابلو “مرگ مارا” است. داوید در این نقاشی صحنه قتل “ژان پل مارا” از فعالان سیاسی و دوستش را به تصویر میکشد. مارا به علت نزاع و فرار از دست پلیس سلطنتی فرانسه در فاضلاب پاریس پنهان و در نهایت مبتلا به یک بیماری پوستی شد. به همین علت او ناچار بود بیشتر مواقع در وان آب سرد باشد و از همانجا به مکاتبه و نامه نگاری میپرداخت.سرانجام مارا توسط دختر جوان ضد انقلابی با ضربات چاقو در حالی که در وان بود به قتل رسید. داوید در این نقاشی مضمون واقعی را به فضای اساطیری بدل کرده و پیکر مارا را مسیح وار به تصویر کشیده است. همچنین از نورپردازی کاراواجویی در این اثر استفاده کرده است.
ژاک لویی داوید نقاش ناپئون بناپارت بود. به علت علاقه و شیفتگی او به ناپلئون، آثاری در ستایش ناپلئون، مردی که فرانسه را از جنگ، هرج و مرج و نزاع به نظم رساند؛ خلق کرد. داوید همچنین مراسم تاج گذاری ناپلئون را به تصویر کشیده است.
پس از به قدرت رسیدن آدولف هیتلر در آلمان، دولت نازی هنر را محدود و تحت سلطه خود درآورد. “هنر منحط” یا “هنر فاسد” اصطلاحی برای توصیف هنر مدرن و دستهای از آثار هنرمندان است که با سلیقه و ایدئولوژی های نازی ها همچون نژاد برتر، ملی گرایی و…در تضاد بود. هنرمندانی که آثارشان بهعنوان هنر منحط تشخیص داده میشد؛ تحت تحریم هایی مثل ممنوعیت تدریس،فروش آثار،نمایشگاه و حتی در برخی موارد ممنوعیت تولید اثر هنری قرار میگرفتند.
نمایش آثار هنرمندان یهودی و مخالف حذب نازی نظیر پابلو پیکاسو،فرنان لژه،وینسنت ونگوگ، مارک شاگال، ماکس بکمان، واسیلی کاندینسکی، امیل نولده، اریک هگل، لودویک کرشنر، اسکار کوکوشکا و بسیاری دیگر در نمایشگاه ها و گالری ها ممنوع بود و آثار آنها توسط نازی ها ظبط شد. در نهایت حدود 700 اثر از این مجموعه جمع آوری شد و در نمایشگاهی با عنوان “هنر منحط” با هدف تمسخر در مونیخ و چند شهر دیگر آلمان به نمایش درآمد. در مقابل آن نمایشگاه دیگری با عنوان “نمایشگاه بزرگ هنری آلمان” افتتاح شد و در آن آثار همسو با ایدئولوژیهای نازیها به نمایش درآمد. نمایشگاه “هنر منحط” چند برابر بیشتر از “نمایشگاه بزرگ هنری آلمان“ بازدید کننده داشت. همین امر باعث شد تا لقب پربازدید ترین نمایشگاه آثار هنری مدرن را بگیرد.
کاریکاتور نوعی از نقاشی است که در آن برخی جزئیات به صورت اغراقآمیز و مزحک به تصویر کشیده میشوند اما نکته قابل توجه این است که با وجود اغراق، پرتره و آثار همچنان قابل تشخیص هستند. کاریکاتور شاخههای متفاوتی دارد که یکی از آن کاریکاتور سیاسی است. این سبک از نقاشی نخستین بار در اروپا، برای تمسخر سیاستمداران استفاده شد. هدف کاریکاتور انتقاد به موضوعات سیاسی_اجتماعی با طنزی تلخ است.
از نمونه های آن میتوان به “خطر قاچ شدن عمودی پودینگ زمین” ازجیمز گلیری اشاره کرد که در آن کشورگشایی ناپلئون بناپارت، امپراطور فرانسه و ویلیام پیت، نخست وزیر بریتانیا را به سخره گرفته است. این کاریکاتور یکی از معروف ترین کاریکاتورهای سیاسی تاریخ است.
اونوره دومیه نقاش و اولین کاریکاتوریست فرانسوی به معنای امروزی بود. مضمون اکثر کارهای دومیه سیاسی_اجتماعی بود. لیتوگرافهای او که با طنز به مسائل سیاسی _اجتماعی میپرداخت در روزنامهها چاپ میشد و بسیار در قرن 19 معروف بود.
فرانسیسکو گویا نقاش و چاپگر اسپانیایی، در آثارش ظلم ستمگران و رفتارهای سخیف مردم را با طنزی تلخ به تصویر میکشد. او مجموعهای چاپی تحت عنوان”فجایع جنگ” دارد. گویا در این مجموعه با بیانی تلخ، مرگ و رنج انسان در جنگ و اوضاع فلاکت بار مردم اسپانیا پس از حمله و ویرانگی توسط ارتش فرانسه در زمان ناپلئون را نمایش میدهد.
از تابلوهای معروف او میتوان به”سوم ماه می 1808″ اشاره کرد. که روایت گر مفهوم خشونت وجنایت به وسعت کل تاریخ است. در این تابلو، فانوس که نور آن رو به مردم است؛ نماد نور منطق است و سربازان فرانسه با کنار هم قرار گرفتن به صورت ریتم وار، حالتی از بی روح بودن را نشان میدهند که بیانگر ظالمان و ستمگران عصراست. گویا به خوبی توانسته با استفاده از رنگهای تند و همه عناصر مظلومیت مردم عادی و فجایع جنگ را نشان دهد.
هنر در تمامی اعصار وسیلهای برای بیان تفکرات هنرمندان بوده است و در دورههای مختلف هنرمندان از هنر برای بیان نظرات و تفکرشان در راستای اهداف سیاسی_اجتماعی استفاده می کردند.
یادداشتی از نازنین حبیبی