گفتگو با بابک محمودزاده _ قسمت اول

شکل گرفتن اتمسفر در تئاتر ( گفتگوی تصویری)

گفتگو با بابک محمودزاده _ قسمت اول

گفتگو با بابک محمودزاده _ قسمت اول _ رسانه نقد هنری

 

گفتگو با بابک محمودزاده _ قسمت اول، یکی از کارگردانان نوین و پویای تئاتر ایران

نخست، میزبان رسانه، دکتر بهنام ترابی به خوشامدگویی و معرفی پرداختند ‌و سپس به گفتگو با بابک محمود زاده نشستند

شکل گرفتن اتمسفر در تئاتر

پیوند بازیگر و مخاطب در عرصه تئاتر معاصر در حال تضعیف است. و این شکست پیوند باعث آن شده است که ملالی شکل بگیرد و در پی آن، این ملال خزنده راهی برای ورود به هنر امروزه پیدا کند. 

مارینا آبراموویچ را می بینیم در پرفورمنس « لب های توماس» و در طی این پرفورمنس مخاطبانی را میبینیم که به یاری او می شتابند در حالی که آبراموویچ با صورتی بی حس و عملا خالی از هر گونه رنج کشیدن به اجرا میپردازد. در یک لحظه کاملا جادویی جای مخاطب و هنرمند به طور کل تغییر پیدا کند. 

کارگردان چطور می‌تواند چنین فضایی ایجاد کند ؟ 

_در تئاتر رسیدن به چنین نقطه ای در اتمسفر کار بسیار سختی است. مخاطب در بدو ورود به سالن چیزی را میبیند که در عالم عین وجود ندارد. آن چیز همان انرژی یا اتمسفر است که بسیاری به دنبال آن می‌کردند که به راستی چیست که ما را دو ساعت از فضای بیرون رهایی می بخشد؟ کارگردان از بدو شروع تمرینات باید به اتمسفر فکر کند. این قضیه با مدل تمرینات ، گفتگو ها و نظم یک کارگردان به عنوان یک رهبر ایجاد می‌ شود. 

و در اجرا حتی افراد پشت صحنه هم باید اتمسفری واحد را مثل بازیگران حفظ کنند. در واقع نوعی هم بستگی و یک پارچه بودن یک گروه است که اتمسفر را می سازد. انتقال انرژی به تمام اجسام حتی لباس ها بسیار حائز اهمیت است. با یادی از استاد حمید سمندریان باید اتمسفر را در گوشه به گوشه سالن جستجو کرد. 

پس اتمسفر در واقع خلق یک فضای مشترک را می طلبد.

گفتگو با بابک محمودزاده_قسمت اول
گفتگو با بابک محمودزاده

 

از آنجایی که درونیات افراد از روایات و همه چیز با هم متفاوت است ، آیا بیان حسی ، اتمسفر و کاتارسیس و به اشتراک گذاشتن آن را می‌توان پرورش داد؟ 

_تجربه زیستی افراد با هم متفاوت است و از فردی به فرد دیگر متفاوت است. پرورش دادن بسیار پررنگ است و چنین چیزی کاملا چیزی اکتسابی است. همه این ها به این موضوع برمیگردد که کارگردان با چه تمریناتی روند را به سمت اجرا هدایت می‌کند. من همیشه در تمرینات خودم سه تمرین را انجام میدهم. تمرین اول  که به قول خودمان « یخشان آب شود» تمرینی که باعث میشود افراد بهم نگاه کنند و پیوندی بین آن ها شکل می‌گیرد. تمرین دوم در روز دوم تمرینی از گروتوفسکی به نام « رها سازی » است. در روز سوم با تمرین سوم با گذاشتن صندلی و ایجاد فضای روان شناختی رازی را از دل زندگی بازیگر بیرون میکشم. این تمرین خود به خودی خود نوعی اجراست. یک نوع روش کامل درمانی. 

در جریان تمام این تمرینات همبستگی و بستری برای حمایت افراد داخل گروه و در نهایت همان اتمسفر به وجود می آید.

_ادامه مصاحبه در قسمت دوم این گفتگو

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا